در دورههای مختلف تاریخ معیارهای عجیب و غریب زیبایی سلامت جسم و روان زنان را تحت تأثیر قرار میداد. انسان به زیبایی گرایش دارد در دورههای مختلف تاریخ معیارهای عجیب و غریب زیبایی سلامت جسم و روان زنان را تحت تأثیر قرار میداد. انسان به زیبایی گرایش دارد و این مسئله در ذات خود چیز بدی نیست. حتی انسانهای نخستین هم به گونهای خود را میپوشاندند و با کمک ابزارهای اولیهای که داشتند از استخوان حیواناتی که شکار میکردند برای خودشان زیورآلات میساختند و به نوعی میکوشیدند زیباتر به نظر برسند، اما این میل فطری و طبیعی قابلیت آن را دارد که به شکل آسیبزنندهای به افراط کشیده شود. همچنانکه با نگاهی در تاریخ میتوان دریافت در برهههایی مدهای گاه احمقانه موجب آسیبهای جدی به افراد و به ویژه زنان میشد چراکه درست شبیه دنیای امروز، همواره زنان نوک پیکان تبلیغات و مدهای اجتماعی قرار داشتند.
چـارلز داروین میگویـد: «میـل جهـانی بـه آراستگی با رنج فوقالعاده زیادی همراه است». شاید این روزها بهتر بتوان این جمله داروین را درک کرد، هر چند با نگاهی به تاریخچه صنعت زیبایی میتوان دریافت زیبایی برای زنان همواره با رنج فراوان همراه بوده است و در زمانهایی همچون قرون وسطی معیارهای زیبایی حتی به مسمومیت و مرگ زنانی منجر میشد که برای پاسخ به حس ناکافی بودن و پایین بودن عزتنفس خود از روشهای زیبایی مرسوم استفاده میکردند.
آرایش با سرب!
چهره رنگ پریده و سفیدی عجیب ملکه الیرابت اول در فیلم الیزابت را حتماً به خاطر دارید. این سفیدی، اما ربطی به نژاد او نداشت و رنگ طبیعی پوستش اینقدر هم سفید نبود! ماجرای رنگ پوست ملکه انگلستان به یک مد زیبایی در آن عصر بازمیگشت که در نهایت به بروز یک بیماری جدی برای او منجر شد. در طول دوران ملکه الیزابت، محبوبترین محصول پوستی چیزی به نام «سفیداب ونیزی» بود- که در واقع مخلوطی از سرب و سرکه بود که زنان روی پوست خود میگذاشتند تا رنگ پوست خود را به رنگ سفید چینی دربیاورند. هیچ کس بیشتر از خود ملکه الیزابت از آن استفاده نمیکرد.
پوست سفید در آن زمان نماد اصالت، ثروت و اشرافیت بود، چون نشان میداد فرد از طبقه کارگر نیست و زیر نور آفتاب کار نمیکند. برای رسیدن به این هدف آنها از ترکیباتی حاوی سرب سفید، جیوه و آرسنیک استفاده میکردند که به صورت مستقیم روی پوست مالیده میشد. این مواد باعث نازک شدن پوست، ایجاد زخم و جوشهای چرکی، ریزش مو، آسیب به کلیه، مغز و سیستم عصبی و در درازمدت، مرگ میشد. بعضی زنها آنقدر از این پودرهای سمی استفاده میکردند که صورتشان شبیه ماسک سفید ترکخورده به نظر میرسید. با گذشت زمان، این آرایش آنقدر پوست را میسوزاند که مجبور میشدند برای پوشاندن زخمها، دوباره همان ترکیبات را استفاده کنند. یک چرخه مسمومکننده بیپایان. الیزابت هنگامی که ۲۹ساله بود، به آبله مبتلا شد و زخمهای ناشی از آن روی پوستش باقی ماند. او به شدت از نشان دادن جای زخمهای آبله رو صورتش در انظار عمومی خجالت میکشید، بنابراین در عوض، هر سانتیمتر از بدنش را با این رنگ سفید سمی پوشاند. ملکه الیزابت آنقدر از این سفیداب سربی استفاده میکرد که بدون آن شناخته نمیشد.
دندانهای سیاه نشانه ثروتمندی
علاوه بر این برای مدتی در دوران الیزابت، فقط پولدارها میتوانستند شکر مصرف کنند. از آنجا که شکر باعث تخریب دندانها میشد، پولدارها شایع کرده بودند که دندانهای سیاه و خراب مد است، برای همین افرادی که به شکر دسترسی نداشتند از زنجبیل برای سیاه کردن دندانها و پولدار به نظر رسیدن استفاده میکردند، اما خیلی زود همه فهمیدند که خرابی دندان به دنداندرد و کشیدن دندان میانجامد. سیاه و براق کردن دندانها با مواد شیمیایی خطرناک یکی از رسمهای ژاپنیها و ویتنامیها نیز بود که این کار در سال۱۸۷۰ در ژاپن ممنوع شد.
چشمان خمار به قیمت نابینایی
«چشمان روباهی» در دوران قرون وسطی هم محبوبیت داشت. در آن زمان آرایش کردن ممنوع بود، به همین دلیل زنها سعی میکردند با روشهای خاصی این حالت را به چشمان خود دهند. آنها ابروها و مژههای بالا و پایین خود را میکندند. علاوه بر این، با روشهای دردآوری به صورت خود پف میدادند، به همین دلیل گونهها و چشمها ورم میکردند و چشمها باریکتر دیده میشدند. در دوران قرون وسطی صورت گرد و پف کرده با چشمان نسبتاً کشیده را بسیار جذاب میدانستند. شاید دلیل آن اردوی زرین، امپراتوری نوادگان چنگیز خان مغول بود که آن زمان قدرت و نفوذ زیادی داشت. به علاوه، مردم آن زمان تحت تأثیر داستانهای مارکوپولو، سیاح ایتالیایی بودند که به چین سفر کرده بود و از زیبایی زنان چینی میگفت. دختران امروزی برای عمق بخشیدن به چشمان خود از لنز یا برنامههای ویرایش عکس استفاده میکنند. در گذشته زیبارویان طبقه اشراف از روش خطرناکی برای این منظور استفاده میکردند. آنها عصاره گیاه بلادونا را درون چشمان خود میریختند که بسیار سمی است. این عصاره مردمک چشمها را گشاد میکرد و باعث میشد چشمها درخشان و بزرگتر به نظر برسند، به همین دلیل در زبان ایتالیایی «بلادونا» به معنای «زن زیبا» است.
زندانهای فنری برای زیبایی
یکی دیگر از مدها در این زمان مد پوشیدن کرست بود. هیچ چیز به اندازه کرستهای فلزی یا استخوانی زندگی زنان ویکتوریایی را به جهنم تبدیل نکرد. این لباسها آنقدر محکم دور بدن بسته میشدند تا کمر زن به اندازه دلخواه برسد. اندازه دلخواه معمولاً کمتر از ۴۵سانتیمتر بود. تغییر شکل استخوانهای دنده، جابهجایی اندامهای داخلی مثل کبد و معده، اختلال در تنفس و گوارش، غش کردنهای مداوم و در مواردی، مرگ بر اثر فشار. زنها برای تحمل این دردها، از داروهای آرامبخش، تریاک یا شراب استفاده میکردند. باور عمومی این بود: زیبایی بدون رنج ممکن نیست.
«معلولیت زنان» بهای مدهای زیبایی
در گذشتههای دور پاهای کوچک زنان در چین یکی از موارد زیبایی آنها شمرده میشد برای همین در رسمی دردناک از کودکی پاهای دختران را در کفشهای موسوم به «لوتوس» تحت فشار قرار میدادند تا رشدش متوقف شود؛ اقدامی که به ناتوانی همیشگی آنها در راه رفتن عادی منجر میشد. پوشیدن «کفش لوتوس» برای کوچک نگه داشتن پای دختران از رسومی بود که حدوداً از قرن دهم میلادی تا سال۱۹۱۲ در چین اجرا میشد. این عمل باعث تغییر شکل و کوچک شدن پاها تقریباً به اندازه پاهای یک عروسک میشد. عوارض این رسم دشواری و دردناک شدن راه رفتن و بیماری به نام «اوستئوپروسیس» یا شکنندگی استخوانها بود. فرایند بستن پاهای دختران بین سه تا ۱۱ سالگی آغاز میشد. ابتدا پای کودک با آب داغ شسته و ماساژ داده میشد، بعد تمامی انگشتها به جز انگشت شست شکسته شده به سمت داخل پا برگردانده و فشرده میشدند، سپس پا را در همین حالت با نوارهای پارچهای محکم میبستند. این عمل موجب جلوگیری از رشد پا بیش از ۱۰ سانتیمتر میشد، سپس انگشتهای شست را در راستای پا کشیده میشکستند. بانداژ پارچهای از انگشتان تا قوزک پا محکم پیچیده میشد تا انگشتان را در جای خود نگه دارد. این سنت در سال۱۹۱۱ در چین ممنوع شد، اما تا حدود سال۱۹۳۹ در برخی مناطق روستایی همچنان ادامه داشت.